mouse code

کد ماوس

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همنشین پادشاه همچون شیر سوار است ، حسرت سوارى او خورند و خود بهتر داند که در چه کار است . [نهج البلاغه]
 
جمعه 88 خرداد 1 , ساعت 6:11 عصر

سلام

چقدر دلم هوای تو را کرده ...

دلم هوای دوران سبزی را کرده که دوستم داشتی و اصلا نگران نبودی من بفهمم که دوستم داری

دوران سبز با پس زمینه نارنجی روی پله های دانشگاه ،که به من گفتی دوستت دارم

شب را تا صبح نخوابیدم تا هضم کنم کل قضیه را ولی هیچ وقت برایم هضم نشد که مگر می شود دوستم داشته باشی ؟
حالا شاید 10 سال و95 قرن از ان روزهای سبز با پس زمینه نارنجی با صحنه پردازی طوسی خوش رنگ می گذرد و من دلم هوای تو را کرده ...

تو را به جان من در هوای من نفس بکش ...

 


...

جمعه 88 اردیبهشت 11 , ساعت 10:46 عصر

 

 

 

        خسته ام


یکشنبه 88 اردیبهشت 6 , ساعت 10:54 عصر

سلام

 

خوب بودن آسان است

 

خوب ماندن سخت است

 

پ. ن : همه شما دوستان را در سفر یاد کردم ، خیلی نیستند دوستانم ولی خیلی هستند


دوشنبه 88 فروردین 31 , ساعت 10:56 عصر

سلام

 

((السلام علیک یا علی بن موسی رضا (ع)‏... نائب الزیاره

 

 هستم انشالله ...))

پ. ن : مسافر یا زائر ؟


پنج شنبه 88 فروردین 20 , ساعت 11:36 عصر

 

شاید این بود

یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ  19 غافر

 

شاید این بود : مردی هر شب ختم قرآن می کرد ، چنان که صبحدمان چشمانی قرمز داشت ، بزرگی علت پرسید ، گفت شبی یک ختم قران دارم ، بزرگ گفت با تفکر  قرآن بخوان ... بعد از جزء و سوره و حزب ، به خواندن  یک آیه خواندن   در پس تعقل  آن یک آیه جان به جان آفرین تسلیم کرد ... گاهی به این می اندیشم شاید این آیه بود ... و عجیب این که در همه آیات به این شاید رسیده ام ...


<      1   2   3   4   5      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ