یکشنبه 88 بهمن 4 , ساعت 10:39 عصر
سلام
شب که سیاه است و متضاد با همه ان چیز که تو در بر می کنی یا تو را در بر می کشد ، در رویایی از ناخودآگاه نه فرویدی دیدم ... مثل همه دیدن هایت در رویاهای صادقانه مثل خودت ... من یک آرزو گرفته بودم که هیچ وقت نمی پوشیش ،قرمز وسفید ... ویک هدیه گرفتم ... نادر ... کاش از من سفر می کردی مثل سفری که من از تو کردم ...گفتند خیر است چون از سلاله پیامبر است ... خیر است چون در خواب من بود ... حتی خوابش هم خیر است
کاش نشانه ایی وادارت می کرد بخوانیم ...
پ.ن: سفید - اسطوره ایمان
کاش فراموشت کنم
نوشته شده توسط نیره | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ