یکشنبه 90 مرداد 30 , ساعت 10:47 صبح
سلام
یک- دو - سه ... نه به روز که به ساله میخام بنویسم برای تو ... یه داستان که شخصیتش تو باشی یا نه یه گوشه ایی از اون تو باشی ولی حضورت همه اون فضا رو پر کنه ولی نمی دونم چرا نمی شه چرا قلمم نمیره یعنی می شه یه روز بشه ؟ امسال مطمئن بودم می نویسم به خصوص وقتی آبشار موهای مشکی رو در چهره سبزه و چشمان مشکی دیدم خندیدم و گفتم دیگه پیدا کردم همینه ولی نه اون موها نه اون چشمها ونه اون صورت سبزه هیچ بنزینی نشد برای قلم من ... و من هنوز منتظرم که بنویسم برای تو وقتی همه جا عین زردی سفیده و تو باشی و دستم رو بگیری و بگی حالا وقتشه ... چقدر طول می کشه ؟
منتظر می مونم ...
پ.ن: همه قدرها میاد ومیره تقدیر من کی رقم می خوره ؟
نوشته شده توسط نیره | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ