سلام
گاهی میام ، نه که گاهی نمیام من که همیشه بعضی وقتها هستم ولی اون وقتها که بلند می شم دستمو به زانوم می گیرم ومیام
می شینم روبروت ودلم می خواد زل بزنم تو چشمات و بگم بگم وبگم و تو هم روتو اون ور کنی و خودتو بزنی به نشیدن اونقدر نشنوی که من تو دلم داد بزنم ، تو چطوری می فهمی و یهو روتو برمی گردونی ویه اخم می کنی که مگه من کرم و نمی شنوم ومن سرمو بندازم پایین و زیر لب بگم من که تو دلم داد زدم واخم کنی وبگی یعنی خانم خانما من نمی دونم تو کیا تو دلت داد می زنی ؟و من شرمنده بشم و دیگه هیچی نگم ... یعنی اصلا تو دلت می خواد من هیچ نگم ، می دونم منم برای همینه که هیچوقت هیچی نمی گم واین هیچ شده یه عقده بزرگ تو دلم که چرا منی که هیچی نمی گم تو همشو وقتی می شنوی که نمی شنوی ...
راستش من اصلا معنی عشقو نمی فهمم اینا رو هم که دارم می گم نمی دونم اسمش چیه ولی خیلی بزرگه اونقدر که من دیگه نمی تونم تحملش کنم ، بهت گفتم مگه نه ؟ و تو فکر کردی شوخی می کنم ، کجای این شکل من شبیه کسایی هست که شوخی می کنن ؟ همیشه حرفهای منو شوخی گرفتی اصلا همیشه منو شوخی گرفتی ،نگو نه که من لااقل تو این کار استادم ... ولی قشنگه اسباب شوخی تو شدن هم قشنگه ... اینطوری نگاه نکن من شدم وسیله خنده وشوخی تو که یه وقتها هم دلت برام می سوزه و من مرده اون نگاهم که وقتی سرم پایینه بهم میندازی و گردنمو ذوب می کنه ... همه این دل دل کردنها رو تحمل می کنم برای همون نگاهی که از سر دلسوزی بهم می کنی ... ما بهش می گیم مازوخیسم ...
سلام
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشتهات به دو دست دعا نگه دارد
پ.ن: همیشه خدا نگه میدارد ، اگر نبود همیشه سقوط بود
سلام
بهار وقتی بیاد زمین زنده می شه ... کلام خودشه، زمین مرده را زنده می کنیم ... و چه کسی خوش قولتر از خدا ... همه زیبایهایی که چشم می بینه سند برای این کلامه ...
قیامت هم که بیاد همه مرده ها زنده می شن و در نزد خالق جمع ... خودش قول داده و چه کسی خوش قولتر از ...
و چه سندی محکمتر از کلام خدای صادق بهار آور ...
پ.ن : در دو حس آویزانم
سلام
قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا
مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ
اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (53) زمر
بگو اى بندگان من که بر خویشتن زیادهروى روا داشتهاید از رحمتخدا نومید مشوید در حقیقتخدا همه گناهان را مىآمرزد که او خود آمرزنده مهربان است .
پ . ن : دوستش دارم
چرا فعل غایب ؟ دوستت دارم
سلام
ماه ربیع الاول شد مبارکمون
گاهی آدم دلش می خواد بعضی چیزها مال خودش باشه مثل اینکه دلش می خواد مخاطب یه پست تو این دنیای بزرگ نت
اون باشه ... شیرین و نشئه آور
عوضش بعضی وقتها ادم دلش نمی خواد بعضی چیزها دیگه باشه ... مثل آدمی که دوستش داشت و دیگه نداره ...
دلم برای نوشتن تنگ شده خیلی ...
دلم می خواست ...
قربون امام رضا (ع) برم به فاصله یه هفته از دو جا دعوت شدم مشهد یه هفته هم نه چند روز انشالله خیلی زود میرم اگه اینبار برم امسال رکورد زدم چهار بار طلبیده شدم ... داشتم دق می کردم وقتی امام حسین (ع) منو نخواست ...
و اینکه یه آدمهایی تو زندگی فراموش نمی شن ... این تکراری بود می دونم ولی چون خیلی مهمه باید همش تکرار بشه تا فراموش
نشه ...
اما بازم من لیلیم ها بازم مجنون کجا است ؟
لیست کل یادداشت های این وبلاگ