سلام
من رو به پاتیناژ دعوت کرد ...
سلام
یک نکته خیلی مهم ، خدا به چیزی که اراده کن باش فوری می باشد ... البته من نمی گم 35 مریم می گه ...
زیر پای آدم یهو خالی می شه مثل یه آدم که میخان اعدامش کنن ... بین زمین و زمان آویزان و معلق ...
البته بد نیست آدم گاهی این حس ها رو تجربه کنه ... امروز یهو صندلی زیر پای منو کشیدن ، طناب دور حلقم پیچید و من یاد اعدام افتادم ... چقدر سخته ... ولی اون اعدامی سریع می میره من هنوز بین زمین و آسمون آویزان هستم ...
یاد یه جمله افتادم یه مسج که همه به هم میدن و بی منظور ولی امروز معنی یکی از اونها رو فهمیدم ...
فقط خدا از پشت خنجر نمی زنه ...
یه ضرب الامثل معروف هست که خودم تولید کردم و برای همه نقل می کنم ... انتظار هر کاری رو از هر کسی داشته باش
ولی هنوز خودم نتونستم بهش عمل کنم ... سخته بعضی از کارها رو از بعضی از آدمها دیدن ...
پ.ن : زیر پای همه آدمها خالی هست ... فقط کافیه یه کم صندلی بلغزه
سلام
مردها طبق تحقیقات به عمل آمده کپی هم هستند ...
یک مدت ندیدن ادمهای این شهر یک اتفاق خوب هست ...
هیچ چیز جالبی پیدا نمی شه ...
تضاد یک قسمت خوبه وجود ادمه که می تونه به راحتی ادم رو دیونه کنه ...
تا بازگشت از سفر این پازل تکمیل می گردد ...
خدایا دوستت دارم ...
پ.ن : ندارد
سلام
کاش شب ممکن رو نخونده بودم ... مزه پاگرد از مزاجم رفت ...
چقدر آهسته وحشی می شوم حسن بنی عامری قشنگتره ...
ربطش فقط حس مقایسه هست که نمی دونم چرا وادارم می کنه این دو با هم مقایسه بشن ...
پ.ن: کچل مو فرفری ...
سلام
چیزی که برای اولین بار اتفاق افتاد ...
از این شکسته تر نمی شوم ...
پ.ن : حضرت یوسف (ع) - ابن سیرین - رجب علی خیاط در یک عمل مشترک هستند
و هر سه برای این عمل یک هدیه مشترک گرفتند
تعبیر خواب ...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ