سلام
گیجی دو نوع هست ... ولی گیجی دو نوع نیست ... چندین نوع متفاوت هست ... که بدترین نوع آن همان است که من به آن مبتلا هستم
تو با من چه می کنی ؟؟ ؟ ؟
و من در این جا چه می کنم ؟؟ ؟
اختیار از آن من است یا تو ؟ ؟
گناه برای من است و یا تو هم سهم داری ؟ ؟
من رفتم اگر مرا می خواهی باز دستت را دراز کن ....
پ.ن : دستت را دراز کن ..تو را به جان عزیزت
سلام
- یا باید مبارزه کنی یا بمیری
= ترجیح میدم بمیرم ....
پ.ن : دیالوگ یه فیلم بود ، دکتر به کسی می گفت که به بیماری سخت مبتلا بود
شاید مطلع یه داستان بشه ، ازش خوشم اومد
سلام
محرم آمد ...
باید بیاید تا همیشه یادمان باشد
اگر دو صف روز عاشورا
باز مقابل هم بایستند
ما در کدام سمت ایستاده ایم
پ.ن : انصافا در کدام سمت ؟
گاهی خدا رو شکر می کنم روز عاشورا نبودم ...
خیلی شرم آور بود اگر بودم و در صف مقابل امام بودم
امروز حدیثی از پیامبر شنیدم ... چه بسیار تلاوت کنندگان قرآن که قرآن لعنتشان می کند و چه بسیار نماز گزارانی
که نمازشان لعنتشان می کند
همون موقع گفتم وای بر ما ...
سلام
چقدر صبوری
تولدم بود همه خوشیها رو یک جا بهم دادی تا شرمنده بشم ...
یه لحظه با تو بودن شرف داره به یه عمر با هر کس دیگه ایی بودن
دوستت دارم ...
می دونی ، برای همین وقت عصبانیت هیچی نمی گی و فقط نگام می کنی ...
سلام
من از زیر چشمی نگاه کردن خوشم نمیاید ، دوست دارم وقتی نگاهم می کنی اگر غضب آلود هم باشد مستقیم باشد و چشم در چشم ، خوشت می
آید نفهمم نگاهت محبت است یا توبیخ ؟ ... من بمیرم از این غصه چه کسی می فهمد ؟ چه کسی می فهمد تو شنیدی و خودت را به نشنیدن
زدی ... واقعا سوال دارم ... له شده من به چه درد چه کسی می خورد ؟ من به آخر خط نزدیکم ، به سراشیبی رسیدم اگر آخر خط هم تو نباشی
من همه چیز را باخته ام ... تو آخر خط با من بازنده چه می کنی ؟ بازنده من به چه درد تو می خورد ؟
پ:ن: بی تابم ، شاید بیشتر از چیزی که انتظار داشتی
شاید از بی تابی من عصبانی هستی
خاکی بر سرم کن ...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ